شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی اکبر مولازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
چشمان منتظر، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۹ در خانواده متدین مولا زاده در انتظار رسیدن مسافری بودند که بر سفره افطار آنها طلوع کند و محیط کوچک خانه را رونقی نو بخشد. علیاکبر، از راه رسید و در کنار خانواده عشق به ولایت و ائمه اطهار (ع) را بهخوبی فراگرفت. از همان سنین کودکی هوش سرشار و برجستگی فوقالعاده خود را در زمینههای متعدد نشان داد، بطوریکه زبانزد اقوام شد. در خانه او را بانام زیبای جواد نیز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
چشمان منتظر، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۹ در خانواده متدین مولا زاده در انتظار رسیدن مسافری بودند که بر سفره افطار آنها طلوع کند و محیط کوچک خانه را رونقی نو بخشد. علیاکبر، از راه رسید و در کنار خانواده عشق به ولایت و ائمه اطهار (ع) را بهخوبی فراگرفت. از همان سنین کودکی هوش سرشار و برجستگی فوقالعاده خود را در زمینههای متعدد نشان داد، بطوریکه زبانزد اقوام شد. در خانه او را بانام زیبای جواد نیز...
بیاد شهید حمید ده بزرگی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ده بزرگی زبر یاران رفت بود همکار بسیجی و سپاه ای حمید ای گل باغ ایمان از جهاد آمده اینک یاران خیزجانارفقا آمده اند آمده صورت ماهت بینند دوستان آمده بهردیدار آمده حجله عیشت بینند لیک شد حجله توخانه گور همسرت تاب و توان داده ز دست روز او همچو شب تار شده ای حمید ای گل باغ مادر مادرت بهرتو دارد شیون رفتی و داغ تو مجنونم کرد پسرم زود چرا رفتی تو یاد آندم که کنارم...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ده بزرگی زبر یاران رفت بود همکار بسیجی و سپاه ای حمید ای گل باغ ایمان از جهاد آمده اینک یاران خیزجانارفقا آمده اند آمده صورت ماهت بینند دوستان آمده بهردیدار آمده حجله عیشت بینند لیک شد حجله توخانه گور همسرت تاب و توان داده ز دست روز او همچو شب تار شده ای حمید ای گل باغ مادر مادرت بهرتو دارد شیون رفتی و داغ تو مجنونم کرد پسرم زود چرا رفتی تو یاد آندم که کنارم...
شوخی ها و لطیفه ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
لطیفهها و شوخیهای بیان شده ذیل همه بصورت واقعی اتفاق افتاده که برادران: - محمد عبد الاحدی - قاسم زالپور - علی تاجبخش - علی زردشت فرزند غلامرضا - علی زردشت فرزند اسماعیل - جواد مبین - غلامعلی فرخ بطور جمعی آنها را نقل کرده اند. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
لطیفهها و شوخیهای بیان شده ذیل همه بصورت واقعی اتفاق افتاده که برادران: - محمد عبد الاحدی - قاسم زالپور - علی تاجبخش - علی زردشت فرزند غلامرضا - علی زردشت فرزند اسماعیل - جواد مبین - غلامعلی فرخ بطور جمعی آنها را نقل کرده اند. ...
-حماسه آفرینیهای رزمندگان نی ریزی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
حاج آقای بنایی در ادامه در مورد جانفشانیها و حماسه آفرینیهای رزمندگان شهرستان نیریز میگوید: متأسفانه در دوران جنگ بنده و خیلی از دوستان متوجه این مطلب نبودیم که یک روزی به خاطرات احتیاج پیدا میکنیم. اگر متوجه بودیم شبها مینشستیم و خاطراتمان را مینوشتیم. واقعا" منابع عظیمـی میشد. یک نمونه عرض کنم. ببینید برادران نیریزی چه بودند؟! کسی که اهل جنگ باشد می داند، نزدیک شدن به تانک دشمن که در حال شلیک است یعنی چه؟ شهرستان نیریز...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
حاج آقای بنایی در ادامه در مورد جانفشانیها و حماسه آفرینیهای رزمندگان شهرستان نیریز میگوید: متأسفانه در دوران جنگ بنده و خیلی از دوستان متوجه این مطلب نبودیم که یک روزی به خاطرات احتیاج پیدا میکنیم. اگر متوجه بودیم شبها مینشستیم و خاطراتمان را مینوشتیم. واقعا" منابع عظیمـی میشد. یک نمونه عرض کنم. ببینید برادران نیریزی چه بودند؟! کسی که اهل جنگ باشد می داند، نزدیک شدن به تانک دشمن که در حال شلیک است یعنی چه؟ شهرستان نیریز...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ظهور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
حمید... دوباره میآید با صورتش هنوز مدال عقیق زخم با زبانش خطبه جهاد آخرین محفوظاتش از تپههای آنسوی نیریز خواهد آمد از تپههای ماسه که آنجا ناگاه درخت حادثه گل کرد و شقایقهای سرخ بر صورت و سینه حمید گل داد بهت نگاه دیر باور حمید هنوز هم در تپههای آنسوی نیریز احساس درد را به تأخیر میسپارد خون را هنوز حمید از تنگچین پیراهن باور نمیکند پس دوستم "علی" چرا در رکاب ناله نکرد؟ آیا عقاب پیر حادثه تا زندهتر زمهر رفیقم بود که پیشتر زناله او بر سینه در دلم بنشست ؟ آیا "عباس"، "...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
حمید... دوباره میآید با صورتش هنوز مدال عقیق زخم با زبانش خطبه جهاد آخرین محفوظاتش از تپههای آنسوی نیریز خواهد آمد از تپههای ماسه که آنجا ناگاه درخت حادثه گل کرد و شقایقهای سرخ بر صورت و سینه حمید گل داد بهت نگاه دیر باور حمید هنوز هم در تپههای آنسوی نیریز احساس درد را به تأخیر میسپارد خون را هنوز حمید از تنگچین پیراهن باور نمیکند پس دوستم "علی" چرا در رکاب ناله نکرد؟ آیا عقاب پیر حادثه تا زندهتر زمهر رفیقم بود که پیشتر زناله او بر سینه در دلم بنشست ؟ آیا "عباس"، "...
کلیات عملیـات طریـق القـدس
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
بدنبال انجام عملیات ثامنالائمه(ع) و شکست حصر آبادان در فاصلهای حدود دو ماه، عملیات تهاجمی دیگری با حضور نیروهای مردمی در جبهههای شمالی خوزستان، یعنی سوسنگرد و بستان انجام گردید. این عملیات منجر به عقبنشینی نیروهای متجاوز بعثی از قسمتی دیگر از خاک ایران اسلامی شد. این عملیات در تاریخ 8/9/1360 در محور عملیاتی سوسنگرد، بستان انجام گرفت. نیروهای رزمنده شهرستان نیریز به محض اطلاع از انجام چنین عملیاتی، فعالانه خود را به جبهه رسانده و در عملیات...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
بدنبال انجام عملیات ثامنالائمه(ع) و شکست حصر آبادان در فاصلهای حدود دو ماه، عملیات تهاجمی دیگری با حضور نیروهای مردمی در جبهههای شمالی خوزستان، یعنی سوسنگرد و بستان انجام گردید. این عملیات منجر به عقبنشینی نیروهای متجاوز بعثی از قسمتی دیگر از خاک ایران اسلامی شد. این عملیات در تاریخ 8/9/1360 در محور عملیاتی سوسنگرد، بستان انجام گرفت. نیروهای رزمنده شهرستان نیریز به محض اطلاع از انجام چنین عملیاتی، فعالانه خود را به جبهه رسانده و در عملیات...
به یاد شهدای بمباران جفیر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خزان شد غنچه های باغ اسلام به دست دشمنان گشتند گلچین رخ گلچین زخون گردیده گلگون چرا گلچین ما عزم سفرکرد خدایا پور زین العابدین کو فداشد در ره اسلام و قرآن خلیل شاهمرادی رفت از دست ز خون بسته حنا بر دست وپایش بگو با مادرش داماد گشته اگرباخاک وخون جسمش عجین شد نمیدانیم دهقانپور کجا شد چه شد آن پیر مرد پاک گوهر به مانند حبیب بن مظاهر همی دانم که از کین کشته گردید عزیزان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خزان شد غنچه های باغ اسلام به دست دشمنان گشتند گلچین رخ گلچین زخون گردیده گلگون چرا گلچین ما عزم سفرکرد خدایا پور زین العابدین کو فداشد در ره اسلام و قرآن خلیل شاهمرادی رفت از دست ز خون بسته حنا بر دست وپایش بگو با مادرش داماد گشته اگرباخاک وخون جسمش عجین شد نمیدانیم دهقانپور کجا شد چه شد آن پیر مرد پاک گوهر به مانند حبیب بن مظاهر همی دانم که از کین کشته گردید عزیزان...
بیاد شهید محمد روستا (شرح حال مادر شهید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
ای محمد ای گل زیبا ی من نـازنین باوفایم رود رود ای خـدا سرو روانم می رود سرو قدت از چه در خاک اوفتاد ای خوش آنروزی که بودی یاورم چشم بر راهم که تو آیی ز در روز عید فطر بودم منتظر ای امید مادر دلخسته ات ای محمد ای گل خوشبوی من با یتیمی من تورا پرورده ام نیست بابایت به بیند شادیت جامه شادی برایت دوختم میروی اکنون سوی بابای خویش رفتنت از نزد مـا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
ای محمد ای گل زیبا ی من نـازنین باوفایم رود رود ای خـدا سرو روانم می رود سرو قدت از چه در خاک اوفتاد ای خوش آنروزی که بودی یاورم چشم بر راهم که تو آیی ز در روز عید فطر بودم منتظر ای امید مادر دلخسته ات ای محمد ای گل خوشبوی من با یتیمی من تورا پرورده ام نیست بابایت به بیند شادیت جامه شادی برایت دوختم میروی اکنون سوی بابای خویش رفتنت از نزد مـا...
به یاد جمعی از شهیدان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بیاد لاله های سرخ پرپر کنم یاد از شهیدان برومند بیاد تشنگان وادی عشق نمایم یاد ازجمشید و بهرام کنم من یاد از بهرام و جمشید بیاد سالکان راه قرآن بیاد نازنین اجساد یاران حمید مستفیضی در کجا رفت ولی با نا امیدی رفت از دست مجید مستفیضی نوجوان بود غلام شاه بی لشکر حسین بود حسن آن نوجوان مه جبین کو بشدکیخایی اندر راه قرآن رخ پاک حسن گردید گلگون زخون بسته حنا بردست وپایش چو داوود...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بیاد لاله های سرخ پرپر کنم یاد از شهیدان برومند بیاد تشنگان وادی عشق نمایم یاد ازجمشید و بهرام کنم من یاد از بهرام و جمشید بیاد سالکان راه قرآن بیاد نازنین اجساد یاران حمید مستفیضی در کجا رفت ولی با نا امیدی رفت از دست مجید مستفیضی نوجوان بود غلام شاه بی لشکر حسین بود حسن آن نوجوان مه جبین کو بشدکیخایی اندر راه قرآن رخ پاک حسن گردید گلگون زخون بسته حنا بردست وپایش چو داوود...
به یاد شهیدان حجه الاسلام سید عبدالرسول معصومی و معلم شهید سید نعیم زاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد سيد نعيم زاهدي »
حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران شدبه اوج آسمانها با شهادت شادکامان حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود این مرد مجاهد در صف هیجا دلاور بود سرویدر گلستانشجاعت بس تناور حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران سالها در جبهه ها جنگید آن مرد الهی هر زمان نور بیانش زایل کفرو تباهی حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران دشمنبعثی زخوفشبود لرزان و هراسان صحنه پیکار او یاد آور رزم دلیران حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود درمیدان قرآن راستی بهتر سخنگو اهلحق بود اونه اهل حیله و مرد هیاهو حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران یاداین روحانیپاک ومجاهد بسگرامی زندهبادا همرهشسیدجواد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد سيد نعيم زاهدي »
حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران شدبه اوج آسمانها با شهادت شادکامان حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود این مرد مجاهد در صف هیجا دلاور بود سرویدر گلستانشجاعت بس تناور حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران سالها در جبهه ها جنگید آن مرد الهی هر زمان نور بیانش زایل کفرو تباهی حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران دشمنبعثی زخوفشبود لرزان و هراسان صحنه پیکار او یاد آور رزم دلیران حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران بود درمیدان قرآن راستی بهتر سخنگو اهلحق بود اونه اهل حیله و مرد هیاهو حجهالاسلاممعصومیبهحقپیوست یاران یاداین روحانیپاک ومجاهد بسگرامی زندهبادا همرهشسیدجواد...